حسین پرزه ای، اعزامی از اصفهان
روز تاسوعا قرار شده بود پنج شهید گمنام در شهر دهلران طی مراسمی تشییع شوند. بچه های تفحص، پنج شهید را که مطمئن بودند گمنام هستند انتخاب کردند. ذره ذره پیکر را گشته بودند. هیچ مدرکی بدست نیامده بود. قرار شد در بین شهدا یکی از آنها را که سر به بدن نداشت به نیابت از ارباب بی سر، آقا اباعبدالله الحسین(ع) تشییع و دفن شود. کفن ها آماده شد. شهدا یکی یکی طی مراسمی کفن می شدند. آخرین شهید، پیکر بی سر بود. حال عجیبی در بین بچه ها حاکم بود. خدا این شهید کیست که توفیق چنین فیضی را یافته تا به نیابت از ارباب در این تشییع شود؟! ناگهان تکه پارچه ای از جیب لباس شهید به چشم خورد. روی آن نوشته ای بود که به سختی خوانده می شد «حسن پرزه ای، اعزامی از اصفهان»
منبع:http://www.tebyan.net/